زائر کربلا
فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم !
مهم این است که من همچنان رعیتم و تو اربابی یا حسین …
راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده : آب ، آتش ، خاک ، هوا …
آبی که از تو دریغ کردند
آتشی که در خیمه گاهت افتاد
خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردهاو هوایی که عمری ست افتاده در دل ها …
ترکیب این چهار عنصر می شودکربلا
قدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کربلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشهی ششگوشهی تو
حرمت عرش معلیست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کردهی زهراست اباعبدالله
بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم
جلوهاش اکبر لیلاست اباعبدالله
چشم ما روز قیامت به پر قنداقهست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزی گریهی ما دست رباب افتاده
روضهخوان در دل صحراست اباعبدالله
باب بینالحرمین از حرم عباس است
همه جا سفرهی سقاست اباعبدالله
هر که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینهزن زینبکبریست اباعبدالله
مادرت گفت “بنیَّ” دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشهی گودال تماشا میکرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله